درس هایی که می توان از حضرت زینب – سلام الله علیها – آموخت
امام سجاد – علیه السلام – پس از خطبه غرا، و آتشین و پر محتوای حضرت زینب – سلام الله علیها – در کوفه در مقام تأیید علمی آن مخدره خطاب به او فرمود: «بحمد الله تو دانشمند بدون آموزگار و اندیشمند بدون استاد هستی».
درس هایی که می توان از حضرت زینب – سلام الله علیها – آموخت
- ایمان و تقوا: حضرت زینب – سلام الله علیها – در دامن پاک ترین و با ایمان ترین انسان ها رشد کرد و معارف الهی را آموخت و با تقویت ایمان خویش آن ها را در خود شکوفا ساخت. ایشان همیشه تقوا و پرهیزکاری پیشه می کردند حیا و عفت را سرلوحه زندگانی خویش کرده بودند. شما نیز که در دامن یک خانواده مؤمن و متقی رشد کردید، باید همچون حضرت زینب – سلام الله علیها – اصلی ترین و مرکزی ترین وسیله اسلام یعنی ایمان را در خود تقویت سازید و صفت تقوا، حیا و عفت را ملکه خود قرار دهید تا مثل ایشان به قله های سعادت و کمال دست یابید.
- ثبات قدم و جانفشانی در راه هدف: حضرت زینب – سلام الله علیها – در راه اهداف عالی خویش همیشه ثابت قدم بود و در این راه از جان و مال خویش دریغ نکرد. بدترین مصیبت ها را تجربه کرد از زندگی آرام و آسوده دست کشید، سختی های سفر و جنگ را به جان خرید، عزیزترین کسان خود را در مقابل دیدگانش قطعه قطعه کردند، باز از آرمان های اصیل خویش دست برنداشت و در این راه همیشه ثابت قدم باقی ماند.
- وفاداری به ولایت الهی: حضرت زینب – سلام الله علیها – از بهترین موقعیت در مدینه برخوردار بود، اما حتی شوهر خویش را ترک کرد تا با امام خود یعنی امام حسین – علیه السلام – همراه باشد. ایشان نه تنها از این جهت که خواهر امام حسین – علیه السلام – بود محبت واقعی به ایشان داشت، بلکه از این جهت که ایشان امام زمانش بود به ایشان عشق می ورزید و مطیع کامل ایشان بود. حضرت زینب – سلام الله علیها – همیشه به امام خویش وفادار بود.
- امانت داری: کسی که در او شرط انصاف و عدل تحقق پیدا کند، مردم اشیاء گرانقدر خود را نزد او به امانت می گذارند. حضرت زینب – سلام الله علیها – به خاطر دارا بودن این شرط ها حافظ بسیاری از امانت ها بود که بزرگترین امانت نزد ایشان حفظ وجود امام عصرشان یعنی امام سجاد – علیه السلام – بود و ایشان در حفظ این امانت تا سر حد جان کوشیدند و هیچ گاه او را تنها نگذاشتند. از دیگر امانت ها نزد ایشان حفاظت از عزت اسلام و خاندان آل محمد – صلی الله علیه و آله و سلم – است؛ طوری که در رویارویی با عبیدالله به او سلام ندادند و او گفت که این زن متکبر کیست؟ زنان گفتند: زینب کبری – سلام الله علیها – دختر علی – علیه السلام – است همان که تو در جایش نشسته ای.
اگر زینب نبود
کربلا همانند سکه ای است که دو رو دارد، یک روی آن مظلومیت، غربت، غم، غصه، اشک و اندوه است و روی دیگر ان عزت، آزادگی، مردانگی، شجاعت، عشق، شهادت طلبی و استقامت است. نکته ی قابل توجه در نهضت حسین وجود هر دو جنبه ی بالا به طور حداکثری در آن است، مظلومیت و غربت در جریان کربلا به اوج نهایی خود رسیده است، عزت طلبی و عشق و استقبال از شهادت نیز در عالی ترین قلّه به نمایش گذاشته شده است.
با توجه به این دو جنبه است که گاهی رفتارها به ظاهر متفاوت می شود و شاید برای ظاهربینان شبه ی تضاد نیز ایجاد کند، از یک سو می بینم زینب کبری با شنیدن اشعاری از امام(ع) بی قرار شده و اشکش جار می گردد، و از سوی دیگر شاهدیم که همین زینب کبری صبر را شرمنده می کند، و چنان در لباس اسارت، از عزت خود و کاروانش دفاع می نماید که گویی فرمانده ی تمام نیروهای زمینی و آسمانی است! حقیقت این است که هر دو جنبه در جای خود به جا و شایسته است و با اندکی تأمل روشن می شود که تضادی در رفتارها وجود ندارد٫
او در تمام مراحل اسارت و پیام رسانی کمترین و کوچکترین عملی بر خلاف جهت پیش برد نهضت و قیام برادر، انجام نداد. اگر زینب بر بالین بدن برادر گریه و زاری کرد، اگر در کوفه و شام سخنرانی نمود، اگر برای برادر نوحه سرایی و مرثیه سرایی کرد و … همه و همه حساب شده و در جهت انجام رسالت و رساندن پیام نهضت عاشورا بود، نه فقط به دلیل غلبه احساسات زینب کبری(س) در موقع مناسب احساسات خویش را کنترل می کرد، و در شرایط مناسب ابراز احساسات می نمود.
منبع: حمدیان، محمد، اگر زینب نبود، صص ۲۸-۲۹٫
آموزگار صبوری
. حضرت زینب(سلام الله علیها) تنها، آموزگار صبوری نیست که همه ارزشهای و عظمتها یکجا در سیرت و سیمای او نشسته است، آنگاه که سخنان گرم و ستمسوزش در کوفه شعلهها افروخت، امام سجاد(ع) در خطابی که جغرافیای روح زینب را مینمایاند، فرمود: «خدا را سپاسگزار که عقیله، بنیهاشمهستى.» زینب عقیله قبیله نور است و دانای رازدان طریق معرفت و عشق و آنان که با اویند، هرگز راه گم نمیکنند و در راه نمیمانند و قافله قلب و اندیشه خویش را از کربلا تا شام و از شام تا دوست، از همه عقبهها و خطرگاهها خواهند گذراند.
منبع :بحاالانوار، ج 45 ص 64.; 11-2- زينب كبرى ، ص 143.
پیام های نهضت ابا عبدالله الحسین (ع)
وحیه شجاعت، می تواند انسان را از وابستگی و استثمار برهاند و روحیه شهامت، انسان را از جهل و شجاعت احمقانه. در مشی امام حسین (ع)، نکات فراوانی است که پردازش به آن، خود کتابی قطور خواهد شد که ما گوشه هایی از آن را فهرست وار خدمت خوانندگان عزیز ارایه می کنیم:
الف) پیام های نهضت ابا عبدالله الحسین (ع)
1. آزادگی:
آزادی و آزادگی دو ویژگی بارز امام حسین (ع) است. ایشان در برابر انواع روش های استعماری (خواهش، تطمیع، تهدید و… ) با عزمی راسخ و با تشخیص شرایط سیاسی ـ اجتماعی عصر خود، به مبارزه با یزید می پردازد. کافی بود تا یک تصمیم از ده ها تصمیم حضرت (ع) در این حادثه بی بدیل، نادرست از آب درآید، آن وقت کل این حادثه بزرگ تحریف می شد و اثر خود را از دست می داد (در خلال این مقال، گوشه هایی را یادآور می شوم).
2. علم:
بی شک امام حسین (ع) دقیق ترین و عالمانه ترین روش را برگزیدند و همواره تا لحظه های شهادت از راه علم، درایت و تدبیر بیرون نشدند. خروج او از مدینه، مکه، انتخاب راه، توقف در منزلگاه های گوناگون، انتخاب سرزمین نینوا، سخنرانی ها و همه و همه از روی حکمت و درایت بود.
3. صبر، استقامت و حلم:
صبر در شرایطی برای انسان حاصل می شود که او چاره ای بر تحمل کردن ندارد، اما نوع برخورد با صبر مهم است. گاه آدم ها از اوضاع پدید آمده، گلایه و شکایت می کنند، اما اولیای الهی آن را با رویی گشاده می پذیرند، حال آن که حلم بر عکس آن است؛ یعنی می تواند اقدام کند، ولی به دلایلی و یا مصلحت اقوایی آن شرایط سخت را تحمل می کند.و راضی و خشنود از رویارویی با سختی هاست.
حسین (ع) با حلم، صبر و استقامت بی نظیر خود و یاران، توانست پایه های کجی که به نام دین در جامعه رواج پیدا کرد بود، دوباره به راه اصلی برگردانده و همان سبب فروپاشی نظام نالایق بنی امیه شد.