زینب کبری
خانة حضرت زینب (س) و مکتب او، مهبط وحی بود. تدریس او هم بر عهدة خمسة طیّبه بود (استادانی که مقام عصمت و طهارت آنها را قرآنتأیید کرده است)؛ زیرا که او در شرایط بسیار سختی قرار خواهد گرفت و آزموده خواهد شد. با رحلت جانسوز مادر و جدّ بزرگوارش، باید همدم پدر میشد و جای خالی مادرش را برای خواهر و برادرانش پُر میکرد. پس از مادر، پدر که بزرگترین پشتگرمی بود، از پیش زینب میرود. بعد از پدر باید غم برادر بزرگترش را به جان میخرید و در آخر هم مهمترین و جانکاهترین مسئولیّت حضرت (س)، با سفر برادر و امام خود آغاز میشد.
آنجا بود که زینب(س) باید تمام آموختههایی را که خمسة طیّبه در وجود او نهادینه کرده بودند، در مکتب عاشورا به نسلهای بعد تعلیم میداد. ایشان در زندگی، علم خود را محصور نمیکرد، لذا میتوان ایشان را یکی از افراد معنی به این حدیث از جدّ بزرگوارشان دانست. ایشان میفرمایند: «زندگی افراد عالم و دانشمند بر روی پهنة زمین همانند وجود ستارگان در آسمانهاست که انسان به مدد درخشش آنها در خشکی و دریا، در دل شب و تاریکیها راه خود را بازمییابد…» (العاملی، 1409ق.: 85 و المتّقی الهندی، 1409ق.، ج 10: 151). وی معارف و معالم خود را نه تنها برای زنان، بلکه برای برخی مردان هم شرح و تبیین میکرد. فضای حاکم بر آن ایّام به گونهای بود که درس خواندن و فعّالیّت بیرون از منزل برای زنان و دختران امری غیرمعمول بود و در فضای مردسالار و متعصّب آن روز آموزش و آشنایی با خطّ و نوشتن را جایز نمیدانستند. لذا ایشان حصار عقاید و تعصّبات پوچ را شکسته و یکّهتاز میدان علم و دانایی و دفاع از آن شد. در مقام معلّمی زینب (س) زبان قاصر است، چراکه تمام ابعاد شخصیّتی او، چه در عمل و چه در فکر و روح همگی الگویی تام، اوّلاً برای انسانیّت و ثانیاً برای مسلمان بودن است. او اجازه نداد کربلا فقط صحنهای از یک حادثة غمانگیز باقی بماند.